
«فاجعه» استقلال قابلیت تکرار برای سایر تیمهای فوتبال ایران را دارد
به گزارش خبرگزاری ، فوتبال ایران تحت تأثیر شوک آزاردهنده استقلالِ ریکاردو ساپینتویِ پرتغالی است. نتیجه عجیب ثبت شده در پایان بازی با الوصل امارت نمیگذارد خاطره تلخ آن از ذهنها پاک شود.
کمبودها و کاستیها که از بالاترین نقطه هرم مدیریتی باشگاه استقلال شروع و تا پایینترین عضو اجرایی این مجموعه را شامل میشود؛ یک نقص دائمی و غیر قابل رفع میباشد! سوال اینجاست؛ چرا غیر قابل رفع؟!
با نگاهی بدور از تعصب به نتایج فوتبال باشگاهی و ملی ایران متوجه نقش پُررنگ استعدادهای ذاتی در مقابل استفاده از تفکر سیستمی برای بدست آوردن موفقیت میشویم. اصولا تفکر سیستمی در فرهنگ مدیریتی ایران بیشتر در نقش یک متغیر پژوهشی برای ارائههای کلاسی و دانشگاهی استفاده میشود و هیچ تصمیمی برای خروج این شاخص مهم مدیریتی از انزوا و خروج آن در شکل و ساماندهی ساختار مدیریتی وجود ندارد!
تا به امروز هر موفقیتی که حاصل شده نتیجه دوران اوج یک گروه از بازیکنان خاص بوده است و هیچ استراتژی و تفکر سیستمی در آن نقش نداشته است. مدیران ارشد استقلال چند سالی میشود که تمام هم و غم خود را صرف جلب رضایت پروپاگاندا و فضای مجازی کردهاند.
استفاده از جملات و تولید محتوای هوادار پسند در جهت تخریب تیم و تیمهای رقیب در شان یک مدیر ورزشی نیست. متاسفانه باشگاه استقلال از صندلی مدیریت ارشد چند سالی میشود که نصیبی نبرده است؛ کسانی در راس هرم تصمیمگیری این باشگاه قرار میگیرند که هیچ شناختی از صنعت جذاب فوتبال ندارند؛ آنها بیشتر آمدهاند تا دیده شوند!
آنچه در مناظره علی فتحالله زاده و حسین قربانزاده رئیس وقت سازمان خصوصیسازی در یک برنامه تلویزیونی دیدیم شاهدی است بر این ادعا. همهی ایران دیدند و شنیدند یکی از حداقل شاخصترین مدیران فوتبال باشگاهی ایران که به ادعای خودش و تیمی که در دهه هفتاد متخصص بمب ترکاندن در فصل نقل و انتقالات بودند؛ بدیهیات اصول شرکتداری، آشنایی با نقش و وظیفه اعضاء هیئت مدیره، مدیریت مالی، سواد رسانهای و...... هر آنچه از الزامات تخصص یک مدیرعامل است را نمیدانست. البته بی انصافی است که بگوییم این موضوع فقط شامل علی فتحالله زاده میباشد و میتوان مدعی بود قاطبه مدیران ارشد فوتبال ایران خیلی متخصص نیستند!
نتیجه روز تلخ استقلال با الوصل قابلیت تکرار دارد تا زمانی که مجموعه مدیریتی فوتبال ملی و باشگاهی ایران تصمیمی برای ارتقاء سطح دانش مدیریتی خود نگیرند. سوالاتی اساسی وجود دارد که اصولا انتخاب ریکاردو ساپینتو بر اساس چه معیاری بوده است؟ کارنامه و رزومهی قوی این مربی؟ مدیریت رختکن و حاشیهها؟ همه میدانستند این مربی به چه دلیل چهار ماه محروم است! پس چرا انتخاب شد؟
خریدهای استقلال بر اساس نیازها و کمبودهای اسکواد تیم بوده است؟ چرا ساپینتو در ماجرای عیسی آل کثیر خرید او را گردن نگرفت؟ مدیریت باشگاه استقلال مدعی است خریدها بر اساس لیست سرمربی بوده است! آیا همینطور بوده؟ حرفهای ساپینتو خلاف این را میگوید!
ورود به ادبیات هواداری در شان مدیریت ارشد استقلال است؟ اینکه در قبل از انقلاب دلیل هوادران بیشتر پرسپولیس نسبت به استقلال حکومتی بودن تیم تاج بوده چه کمکی به الان استقلال میکند؟
توییت علی تاجرنیا با این مضمون که: «ریکاردو عزیز؛ ما کار خودمان را انجام دادیم. الان نوبت توست. پشتیبان تو و بازیکنان محبوبمان هستیم»، مگر غیر از این است که با ایجاد توقع و فشار بر روی شانههای کادرفنی و بازیکنان قصد دارد مجموعه مدیریتی باشگاه را از اتهامات احتمالی پایان فصل مبنی بر عدم نتیجهگیری مُبرا کند؟
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که ساپینتو میدانسته کجا آمده است. او قبلا تجربه کار در این فضا را داشته است؛ پس نمیتواند بهانهای بیاورد، اگر لیست تیم بدون هماهنگی او تنظیم شده است به عنوان یک مربی پرتغالی که در فضای حرفهای فوتبال اروپا رشد کرده چرا سکوت کرده است؟ چرا استعفاء نداده؟
جریمه 10 درصدی مجموعه کادر فنی و بازیکنان استقلال مشکلات را ریشهای حل میکند؟ یا باز در نقش یک مسکن در جهت آرام کردن فضای ملتهب هواداری است؟ مجموعه هلدینگ خلیج فارس برنامه و استراتژی کوتاهمدت و بلندمدتشان برای هدایت استقلال چیست؟ آیا برنامهای اصلا وجود دارد؟
مسئولیت پذیری یکی از مهمترین اصول مدیریتی در دنیاست، «اِستیوِن ریچاردز کاوی» معلم و نویسنده کتاب «هفت عادت مردمان موثر» در اولین توصیه خود به مخاطب میگوید: «عامل باشید؛ آدمی باید مسئولیت زندگی خود را به عهده بگیرد». آیا مدیران استقلال و بقیه باشگاهها مسئولیتپذیری دارند؟ با تفکر و رفتاری که از مدیران ارشد ورزش و فوتبال ایران میبینیم نتیجهای که برای استقلال در مقابل الوصل افتاد قابلیت تکرار برای تمام تیمهای ورزشی کشور را دارد.
------------------------------------------
نویسنده مهمان: مجتبی مالکی
*