
نگرانیهای اخلاقی ایمپلنت مغزی؛ از داستانهای علمی تخیلی تا واقعیت
بر اساس گزارشها، این مطالعه تحت «معافیت دستگاه تحقیقاتی» (Device Exemption) سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) انجام خواهد شد. «دیجی سئو» (DJ Seo) ، مدیرعامل نورالینک، این هفته در اظهاراتی گفت: «اگر [فرد] تصور کند که در حال گفتن چیزی است، ما قادر خواهیم بود آن را تشخیص دهیم.»
به گزارش ایتنا و به نقل از انگجت، هدف اولیه این فناوری، کمک به افراد مبتلا به اختلالات شدید گفتاری است تا بتوانند از طریق واسط مغز-رایانه (BCI) و مستقیماً از طریق افکار خود ارتباط برقرار کنند. نورالینک یکی از چندین شرکتی است که بر روی توسعه ایمپلنتهای مغزی برای کنترل رابطهای رایانهای متمرکز شده است. در این فناوریها، ترجمه مستقیم افکار از قشر گفتار مغز، با حذف نیاز به واسطههای فیزیکی، میتواند سرعت و دقت ارتباط را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
این شرکت در حال حاضر پنج مطالعه بالینی دیگر را نیز در دست اجرا دارد که اولین مورد آن در ایالات متحده آغاز شد و پس از آن، مطالعاتی در کشورهای کانادا، بریتانیا و امارات متحده عربی به آن افزوده شده است.

چشماندازهای بلندمدت و نگرانیهای اخلاقی
اگرچه مأموریت اولیه نورالینک، یعنی کمک به افراد دارای معلولیت، انسانی و تحسینبرانگیز به نظر میرسد، اما برنامههای بلندمدت این شرکت، پرسشها و نگرانیهای جدی اخلاقی را برمیانگیزد.
مدیرعامل نورالینک در توصیف چشمانداز این شرکت گفته است: «ما جهانی را تصور میکنیم که در سه تا چهار سال آینده، افراد سالم نیز بتوانند از فناوری نورالینک بهرهمند شوند. ما معتقدیم میتوان قابلیتهایی را نمایش داد که به کاربران اجازه میدهند با جدیدترین مدلهای هوش مصنوعی (LLM) با «سرعت فکر» و حتی سریعتر از مکالمه طبیعی ارتباط برقرار کنند و پاسخ را مستقیماً از طریق دستگاههایی مانند ایرپادها دریافت نمایند.»
این چشمانداز آرمانشهری، همانقدر که جذاب است، میتواند هراسآور نیز باشد. تاریخچه فناوری نشان داده است که واگذاری بیشازحد جنبههای انسانی به ماشینها، میتواند به پیامدهای ناخواستهای از جمله اعتیاد به الگوریتمهای رسانههای اجتماعی و کاهش حاکمیت فردی بینجامد. گسترش ایمپلنتهای مغزی در میان عموم مردم، بهراحتی میتواند تداعیکننده تاریکترین سناریوهای ترسیمشده در آثار علمی-تخیلی، از «عصر ارواح الکترونیک» (Neuromancer) گرفته تا «بورگ» در پیشتازان فضا و دنیای دیستوپیای «سایبرپانک ۲۰۷۷» باشد.
با در نظر گرفتن مواضع قبلی ایلان ماسک در عرصه عمومی و سیاست، خوشبین بودن بیقید و شرط نسبت به مسیر پیشِ روی این فناوری دشوار به نظر میرسد. پرسش بزرگ این است: آیا میتوان امیدوار بود که این فناوری تنها تا حدی پیشرفت کند که به نیازمندان واقعی کمک کند، بدون آنکه در نهایت به ابزاری برای بلعیدن استقلال و انسانیت ما تبدیل شود؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند نظارت دقیق است.
*